دلم واسه مدرسه و کتاب فارسیم لک زده ...
من چقدر احمق بودم که هرسال بعد از امتحانا تو حال و هوای بچگی و جوگیری از دوستام کتابامو دور می ریختم ...
حالیم نبود که دارم خاطره های بچگیمو می ریزم تو سطل آشغال ...
کاشکی کتابامو نگه می داشتم تا امروز با دیدن یه عکس از کتاب فارسی گریم نگیره ...